(¯`´¯)سرگذشت کافلا و مدرسه(¯`´¯)

لطفا از آخر بلاگ به ترتیب بخشها شروع به خواندن کنید . *(¯`´¯)با تشکر ازشما سعید(¯`´¯)*

(¯`´¯)سرگذشت کافلا و مدرسه(¯`´¯)

لطفا از آخر بلاگ به ترتیب بخشها شروع به خواندن کنید . *(¯`´¯)با تشکر ازشما سعید(¯`´¯)*

سلام به همه برو بچه های با حال روزگار

مقدمه :‌

می دونم که سخته براتون دل کندن از کافلا

 دلیل من از ساختن این وبلاگ بازگو کردن خاطرات دوران مدرسه بود . ولی خیلی از بچه ها با این کار مخالف بودن از جمله همین آخریا خود کافلا .من خبر ندارم چی شده ولی ... من هم برای خوشی دوستام شروع به نوشتن کردم حالا دیگه با این کارای اونا دل سرد شدم و دیگه نمی نویسم البته وبلاگ جدیدی می سازم با یه موضوع  دیگه .

وای بچه خیلی بی مرام بودید که منو تنها گذاشتید

شما ها که ادعای رفاقت می کردید دیگه چرا ما با هم کلی خندیدیم کلی ناراحتی کشیدیم.

از کلیه بچه هایی  که این وبلاگ رو خوندن تشکر می کنم امید وارم که هیشه موفق باشند .ن هم دوباره شروع به نوشتن می کنم ولی برای خودم چون دیگه نمی خوام تجربه بدی  داشته باشم

ولی بعضی وقت ها می آیم  و می نویسم ولی درباره کافلا دیگه هیچ چیز نمی نویسم .

یه خبر دیگه اینکه پدر بزرگ نیما جون بیمارستان بستریه برای سلامتیش دعا کنید

مرد خیلی خوبیه  خدا نگهش داره

 

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
محسن پنج‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 14:13 http://ax3xy.blogsky.com

وبلاگ جالبی داری
به منم سر بزن........تبادل لینک هم می کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد