سلام
کجا بودیم ...آها سر کلاس مهدی دهقان که معلموم بود دعوا شروع شد بعد هیچی این با اخراج از کلاس و بعد بیرون از کلاس قرار دعوا شد و ... مثل دفعه قبل ماتولا جیم نشد بلکه موند و ... شروع کرد به تعریف کردن از خودش ما هم که اونو کاملا می شناختیم از سر مجبوری شروع به تایید کردن کردیم . اما ماتولا زبونش چرب بود و آدمی بود که زیاد حرف می زد ولی
ولی کــــــــــــــا فـــــــــــلا خیلی زبون باز تر از ماتولا بود و کم نمی اورد . خلاصه بعد از کلی دعوا بابای مدرسه (مش سهراب) یه صندلی دیگه هم اورد و دعوا تموم شد و کــــــــــــــا فـــــــــــلا هم متوجه شد که عجب ...
نتیجه اخلاقی :
اینکهکــــــــــــــا فـــــــــــلا فهمید که ماتولا همش لاف می زنه و خودشه هم بدتر از اون بوده البته این تویه فکرش بوده ما همه فهمیدیم ولی خودش به هیچ کس نگفت .
دوستان خوب من کلاس ما کلاس تکی بود از هر نظری ادامه این حرف و حدیث ها رو بعد از زبون یکی دیگه از دوستام می شنوید ....
آخه من باید الان برم یه جایی خیلی هم دیرم شده بیچاره تویه این بارون منتظر منه .
من بر می گردم و ادامه شو براتون تعریف می کنم.
سلام
منتظر ادامشیم !